وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه
تو به توانایی های او ایمان داری
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه
او به توانایی های تو ایمان داره
خدایا هیچ دقت کردی که شیطون چه پیشنهادهای خوبی میده؟!
گاهی یه پیشنهادهایی میده که کله آدم سوت می کشه!
عقل جن هم بهش نمیرسه!
تو میمونی که این شیطونه که داره پیشنهاد میده یا یه استعداد درخشان، یا یه نخبه یا ...؟!
گاهی اینقدر پیشنهادش حساب شده اس که هیچ جوری نمیتونی جواب رد بهش بدی!
گاهی اینقدر پیشنهادش وسوسه انگیزه که میترسم خدای نکرده تو رو هم از راه به در کنه!
آخه خداجون اونجا نشستی همه ی میدون رو دادی به شیطون، اونم هی ابتکار روی ابتکار، نوآوری پشت نوآوری، پشنهاد توپ پشت پیشنهاد توپ!
خب قربونت تو هم یه ابتکاری بخرج بده!
یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله
داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت.
پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من
بده.
دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش
گذاشت کنار و بقیه رو... به دختر کوچولو داد.
اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد. همون شب
دختر کوچولو با ارامش تمام خوابید و خوابش برد.
ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین
تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو
قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده.
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صداقت ندارد
آرامش مال کسی است که صداقت دارد
آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل
چو تخت پاره بر موج رها رها رها من
زمن هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا مننه چشم دل به سویی نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا منستاره ها نهفتند در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من هوای گریه با منانشای یکی از دانش آموزان در مورد « فواید گاو بودن »:
البته واضح
و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد.
بیایید یک
لحظه فکر کنیم که ما گاویم. ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد.
مثلا در
مورد همین ازدواج که این همه الان دارند راجع به آن برنامه هزار راه رفته و نرفته
و برگشته درست می کنند.
هیچ گاو مادری نگران ترشیده شدن گوساله اش نیست. همچنین ناراحت نیست اگر فردا پسرش زن بگیرد، عروسش پسرش را از چنگش در می آورد.
وقتی گاوی که پدر خانواده است میخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهیزیه اش نیست. نگران نیست که بین فامیل و همسایه آبرو دارند. مجبور نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید برای صاحبش زمین اضافه شخم بزند، یا بدتر از آن پاچه خواری کند.
گوساله های ماده مجبور نیستند که با هزار دوز و کلک دل گوساله های نر را به دست بیاورند تا به خواستگاریشان بیایند، چون آنها آنقدر گاو هستند که به خواستگاری آنها بروند، از طرفی هیچ گوساله ماده ای نمی گوید که فعلا قصد ازدواج ندارد و میخواهد ادامه تحصیل دهد. تازه وقتی هم که عروسی می کنند اینهمه بیا برو، بعله برون، خواستگاری، مهریه، نامزدی، زیر لفظی، حنا بندان، عروسی، پاتختی، روتختی، زیر تختی، ماه عسل، و زبونم لال طلاق و طلاق کشی و... ندارند.
هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.
نگران نیست
نکند از کار اخراجش کنند.
گاوها آنقدر عاقلند که میدانند بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند.
گاوها بخاطر چشم و همچشمی دماغشان را عمل نمی کنند. شما تا حالا دیده اید گاوی دماغش را چسب بزند؟ شما تا حالا دیده اید گاوی خط چشم بکشد؟
گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند. شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟ گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟ آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند.
ما از شیر، گوشت، پوست، حتی روده و معده
ی گاو استفاده می کنیم. آقای معلم
خوب ما گفته : که از بعضی جاهای گاو در تهیه همین لوازم آرایش خانم ها که البته
زشت است استفاده می شود. ما حتی از
دستشویی بزرگ گاو (پشگل) هم استفاده می کنیم.
تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟ آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟ تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟
آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟ یا گاو ماده ای شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟ و مثلا بگوید از آقای فلانی یاد بگیر. آخر توهم گاوی؟! فلانی گاو است بین گاوها.
دیده اید
گاو نری به خاطر بدست آوردن ثروت پدر گاو ماده به او بگوید : "عاشقت
هستم"؟! سرت سر شیر است و دمت دم پلنگ؟!
گاوها در
جامعه شان فقر ندارند. گاوها اختلاف طبقاتی ندارند. آنها شرمنده زن و بچه شان نمی شوند. رویشان را
با سیلی سرخ نگه نمیدارند.
هیچ گاوی
رشوه نمی گیرد. هیچ گاوی اختلاس نمی کند. هیچ گاوی آبروی دیگری را نمی ریزد. هیچ گاوی
خیانت نمی کند. هیچ گاوی دل گاو دیگر را نمی شکند. هیچ گاوی دروغ نمی گوید. هیچ گاوی
گاو دیگر را نمی کشد. هیچ گاوی...
اما
به نظر من
مهمترین فایده گاو بودن این است که دیگر آدم نیستید...
لباس ما از
گاو است، غذایمان از گاو، شیر و پنیر و کره و خامه ... همه از گاو
ولی با همه
این ها هیچ گاوی نگفت : من ... بلکه گفت: مـــــــــااااااا
محبتت را
می گذارند پای احتیاجت …
صداقتت
را می گذارند پای سادگیت...
سکوتت را
می گذارند پای نفهمیت …
نگرانیت
را می گذارند پای تنهاییت …
و
وفاداریت را پای بی کسیت …
عشقت را پای جهالتت....
پایبندیت به اخلاقیات را پای املیت...
لبخندت به جنس مخالف را پای هیزیت...
فداکاریت برای دیگران را پای بی عقلیت
و آن قدر
تکرار می کنند که خودت باورت می شود که جاهلی و هیزی و تنهایی و بی کس و محتاج...
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان گسترده میشود و بقدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود و به قدر دل امیدواران گرم میشود یتیمان را پدر می شود و مادر، بی برادران را برادر می شود، بی همسرماندگانرا همسر میشود، عقیمان را فرزند میشود، ناامیدان را امید می شود، گمگشتگان را راه میشود در تاریکی ماندگان را نور میشود، رزمندگان را شمشیر می شود، پیران راعصا می شود و محتاجان به عشق را عشق می شود خداوند همه چیز می شود همه کس رابه شرط اعتقاد به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح به شرط پرهیز از معامله با ابلیس |
بشویید قلب هایتان
را از هر احساس ناروا و تکه ای نان می نشیند و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود؟که به شیطان پناه میبرید؟ که در عشق یافت نمیشود که به نفرت پناه میبرید؟ که در حقیقت یافت نمیشود که به دروغ پناه میبرید؟ که در سلامت یافت نمیشود که به خلاف پناه میبرید؟ و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید که انسانیت را پاس نمی دارید ؟! «از سخنان ملاصدرای شیرازی» |
روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند. آوازی شنید که:
ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ شیخ گفت:
بار خدایا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و
از "بخشایش" تو میبینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس
سجدهات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من.
« تذکره الاولیاء عطار نیشابوری»